آخرین پست سال 92
سلام عسلم خوبی گلم فدات شم این مدت خونمونو تمیز کردیم و رفتیم رشت دیدن دایی عطا اما شما تو این مدت زیاد اذیت نکردی و تا تونستی کمکم کردی این روزا هر مدل کیف که پیدا میکنی برا خودت برمی داری و وسایل شخصیتو توش میذاری روزی که آشپزخونه رو مرتب میکردم چندتا بهت شامپو دادم که ببری بذاری حموم . وقتی رفتم تو حموم شامپوهارو بذارم سره جاش دیدم شامپوها کم شدن بعدم یه دستمال تو آشپزخونه داشتیم که دیدم نیست حالا گفتم شاید همه جا به هم خورده پیداش میکنم بعدم گوشیم گم شد و ... واسه همین دیگه شروع کردم به جمع و جور کردن خونه وقتی کیفتو برداشتم بذارم سرجاش دیدم خیلی سنگینه تا زیپش رو باذ کردم دیدم بله همه چیزایی که گم کردم تو کیف شماست یکی یکی بیر...